اون ها رو می کشونه هرجایی که خودش خواست
از جنـــــس جنّیانــــه جا و مکـــان نــداره
صبح باشه یا ظهر و شب وقـت و زمـان نداره
مادر بزرگـــــم میگه: به یــاد تـــو بمونــــه
اسم کثیفش ابلیس اسم دیگه ش شیطونه
شیطـــون پـــر ادّعــــا با آدمـــــا دشمنـــــه
می یاد با دوز و کلک اون ها رو گول می زنه
برو به جنگ شیطون با حرف و کارای خوب
شیشه ی عمر دیو و به سنگ راهت بکوب!
شیطونکم شیطونک همه ش میگم که: خاموش
نـــدادم و نمــی دم به حرف هیچ کسی گوش
*
« غروب شده شیطونک! سمـــاور و روشــن کن
الان بابات می رسه یه کم ، کمک به من کن! »
مــن ولــی با مامانـــم قهرم و ... تا ستــاره
همه ش میگه کار دارم او منــو دوست نداره!
قل قل قل می جوشه خونـه پر از صــدا شد
بخــار دراومد از اون سمـــاور ، اژدها شد!!
مامـان میگه : « عزیــزم! تــو مثل این سمــاور
هی با خودت میجوشی یه کم طاقــت بیــاور
برای یک بار شده حرف مامانو گوش کن
آب تنت تمــوم شد سماور و خاموش کن! »نمی بینی دل من بی پناهه
نمی جویی تسلایش ، گناهه
مگو : بی اطلاعی از دل من!
همین دور و بری ، قلبم گواهه!
دلم ، پیچیده در اشک و دعایه!
شب و روزم ، شب و روز عزایه!
دل من می زنه بر صورتش چنگ!
دل من ، نوحــه خــوان کربـــلایه!
درختــی قــد خمیــده ، داغــداره
تبـــر ها می زننـــد و استـــواره!
دل زینب خدا می دانه دل نیست!
دل زینـــب شکـــوه کـــــوه داره!
دو چشمم : پاره ای از آسمانه!
سیاهی مردمک : خورشید آنه!
پس از هر گریه ام ، رگ های خونی:
- به طاق آسمان - رنگین کمانه!
دلم با نیزه و خنجر می آیه!
به قلب معرکه ، با سر می آیه
دلم بازنده ی عشقی سیاه و
از او هرچه بگویی ، بر می آیه!
به من گفتی: « برو، جوری نمیشه
اگر رفتــی ، ره دوری نمیشه! »
و مـــن رفتم ولی خوبه بدانـــی
چنین اغوا ، کر و کوری نمیشه!
پرستو طعمه ی شاهینه ، مردم!
هوای سینه ام سنگینه ، مردم!
دلم - این تیشه از جانش گذشته -
هنوزم بر وفا خوش بینه ، مردم!
دلم مسته ، دلم سرمست یاره
پلنگـــی محــو رفتــار شکـــاره!
صدای تیر و آهو جست و دررفت
دل زارم همیشه بــد می آره!