اون ها رو می کشونه هرجایی که خودش خواست
از جنـــــس جنّیانــــه جا و مکـــان نــداره
صبح باشه یا ظهر و شب وقـت و زمـان نداره
مادر بزرگـــــم میگه: به یــاد تـــو بمونــــه
اسم کثیفش ابلیس اسم دیگه ش شیطونه
شیطـــون پـــر ادّعــــا با آدمـــــا دشمنـــــه
می یاد با دوز و کلک اون ها رو گول می زنه
برو به جنگ شیطون با حرف و کارای خوب
شیشه ی عمر دیو و به سنگ راهت بکوب!
شیطونکم شیطونک همه ش میگم که: خاموش
نـــدادم و نمــی دم به حرف هیچ کسی گوش
*
« غروب شده شیطونک! سمـــاور و روشــن کن
الان بابات می رسه یه کم ، کمک به من کن! »
مــن ولــی با مامانـــم قهرم و ... تا ستــاره
همه ش میگه کار دارم او منــو دوست نداره!
قل قل قل می جوشه خونـه پر از صــدا شد
بخــار دراومد از اون سمـــاور ، اژدها شد!!
مامـان میگه : « عزیــزم! تــو مثل این سمــاور
هی با خودت میجوشی یه کم طاقــت بیــاور
برای یک بار شده حرف مامانو گوش کن
آب تنت تمــوم شد سماور و خاموش کن! »تلق تلق ... جیغ و داد
چی بود ، چی بود صدا داد؟!
انگاری چیزی شکست؟
انگاری چیزی افتاد؟!
گربه نیومده تو
گربه نکرده بیداد
تو لونه شون خوابیدن
پرنده های آزاد
پس این صدا از کیه؟
پس این صدا چی میخواد؟
کیه که یک هو اومد؟
چیه که یک هو ایستاد؟
_____________
_____________
صدا صدای باده
صدای هوهوی باد
صدای تند بارون
شرشر بارون شاد
میگه: باید بچه ها!
لباس بپوشید زیاد
که فصل سرما داره
دوباره از راه می یاد!
یه ماهی از این ماهها خرداد و ، تیر و ، بهمن
شبیـــه پـــــروانه ای به دنیــــا اومـــدم مـن
یکـــی کنــــار تختــــم یه یــار مهربـون بـود
یکی سر کار می رفت به فکر آب و نون بود
از دو طرف - چپ و راست - بـــودن مواظــب مــن
مثـــــل دو تـا فرشتـــــه که روی شونه م بودن
خدا! خــدای نازم! خدا ! خــدای خوبم!
برای مــن نگهدار مامــان بابــای خوبم
ماچ و ماچ و ماچ می کنن
منو ... ، مامان و بابا
شکر خدا می کنن
داده منو به اون ها
می کنم از تهِ دل
منم شکر خدا رو
ماچ و ماچ و ماچ مامانو
ماچ و ماچ و ماچ بابا رو
من و مامان و بابا دوباره جمعمون جمع
شب شده و دوباره ما پروانه ، بابا شمع
میگه عزیزم! امروز بگو چی یاد گرفتی؟!
که بوی کیف و دفتر بوی سواد گرفتی؟!
مــؤدّب و مـــرتّب نشسته بر دو زانو
- مامان کجاست؟ کنارم بابا کجاست؟ روبرو -
لبامو می کنم تر با آب مهربــونی
براش قرآن می خونم « کتاب مهربونی »