شدم ماهی ... ولی دریا نفهمید!
شدم پروانه و ... صحرا نفهمید!
هنوزم یار می خواند به عشقم
دلم معنای عشقش را نفهمید!!
غم بود و نبودم باشی ای عشق!
پر و بال صعودم باشی ای عشق!
تو را نوشیدم امشب بی محابا
گوارای وجودم باشی ای عشق!
با آن که ندیدم نفسی خیر از عشق
هر جا بروم - میکده و دیر - از عشق
گفتم نزنم حرف، دگر با توی سنگ
اما نزدم حرفِ دگر، غیر از عشق!