تو اون باد و سرما ، همه از قطع ناگهانی گاز شاکی بودند!
جز پیرزنی ...
که از دور برا سلامتی بچه هاش دعا کرده بود!
آن شب ، از شدت باد لوله ی بخاریی از جا کنده شده بود!!
روزی سرِ تصاحب من اختلاف بود!
بسیار اشتیاق که مجروح می شدند -
در ازدحام بال!
بسیار پیکران گرم که در من فرو شدند!
بسیار خوب ها که به جز دیدنی نشد -
از من ، نصیبشان!
- کی جایگاه دور و درازی که داشتم! -
*
و(ا)مروز سایه نیست ، ز دیروز روشنم!
آغوش باز ، بازِ من و یک پرنده نیست!
- پائیز برگ ریز -
***
یاران! دعا کنید:
بادی بیاید و ببرد هستِ لانه را!
پایان دهد شکایتِ در دست لانه را!