خسته از روز و شبم کردی تو
به خدا جان به لبم کردی تو
تونگفتی که مگر می آیی؟
تو نگفتی ز سفر می آیی؟
تا بلیطی بخری می کشی ام
تا غمی را ببری ، می کشی ام!
منتظر بودم و بی خود بودم
در عطش بودم و لابد بودم
تو نگفتی که من اینجا تنهام؟!
میرم از دوری ات آرام آرام!
دل تو ...