مرا یک جای این صف جا ندادند
مرا دل گرمـــــی از دنیا ندادند!
من از دنیا فقط یک چیز آن را
تو را می خواستم، اما ... ندادند!
تـــن مردم که زرق و برق دارد
تن از دل، بُعد غرب و شرق دارد!
گلم! در سایه ی دیــوار من باش
دل مــــن با بقیـــه فرق دارد!!
چو بودی، تکیه بر تو - یار کردم
چو رفتی، تکیه بر دیوار کردم
به خود لرزید دیوار و فرو ریخت!
وطن در زیر آن آوار کردم!!
چرا پس شِکوه ی بی خود کنم من؟!
من آن تنها که ناشد - شد کنم من!
دلم گردد چو تنــگ همــــزبانی
نشینم درد دل با خــود کنم من!!
سحر کردیم در تب ها ، چه شب ها
چه شب ها قصـه ی ما بود و تب ها
بهاران است و باید گل بگــــــــوییم!
هنـــوزم گیــــــر پائیـــــــــزند لــب ها!
رفیقی زین همه آدم ندارم
و بهره ی عشقی از عالم ندارم!
ندارم مال و مکنت؛ این خلایق
گمان دارند قلبی هم ندارم!!
دل و دل شوره ها مرسوم من شد!
انیس لحظه های شوم من شد
تو از اول نرفتی تــا بیـــــــــــایی!
دروغ چشم تو معلوم من شد!!
به پایت بند محکم می کنم دل!
قسم ؛ روی تو را کم می کنم دل!
من از دست تو کم آسیب دیدم؟!
تو را این بار آدم می کنم! دل!
دل خونم! نبینم بد بگویی
هر آنچه بر لبت آمد بگویی
دل من! کینه ها ارزش ندارند
فقط از عشق می باید بگویی!