ببین پستم ؛ بلندم کن خدایا!
ببین اشک و پسندم کن خدایا!
نه که در بند می خواهم نباشم!
به زلف خویش بندم کن خدایا!
اگر قدر دو دنیا مشکلم هست!
اگر غم های عالم بر دلم هست
خدا را شکر می گویم ، که آبی!
همیشه وقت ، لطفش شاملم هست!
شدم دور از تو و ... - تحریکم ای دوست!
شدم دور و شدی نزدیکم ای دوست!
به تاریکی نشستم ، تا چو مهتاب
بتابی بر شب تاریکم ای دوست!
پس از عمری جدایی یارم! ای یار!
تو را بر کاغذی دیدم به دیوار!
نوشته بود : عصر پنج شنبه
مزارت ، وعده ی دیرین دیدار!
خلایق آنچنان رودی ... روان تر
یکی از آن یکی شیرین زبان تر
به جای لطف و لطف و لطف مردم
تو بودی کاش قدری مهربان تر!!
اگه تو پیشم بمونی ، به خدا گناه نمیشه!
به خدا بعد یه عمری ، زندگی تباه نمیشه!
اشتباه و همه دارن ؛ چرا اشتباه دیگه؟
دل هیچ آدم عاشق ، به خدا سیاه نمیشه!!
تو میخوای طلاق و از من ، که بری واسه همیشه
تو خودت خراب و میخوای ، چی میگی که آه! نمیشه!
یادته اون خوشیامون؟ شوخیامون؟! تو میگفتی:
که غلط کرده و گفته که گدایی شاه نمیشه؟!
فرصتی دیگه می خواستم که بگم در اشتباهی
فرصتی بهم ندادی ، میگی رو به راه نمیشه!!
باز در دل درد طغیان می کند
آه یارب! با که گویم درد را؟!
درد یغمای خزانی زودرس
درد شرح ماجرائی سرد را
درد فریاد و جدائی و طلاق
درد دعوای زنی با مرد را
حیف؛ یارب! آشنائی های پیش
...
تو یار نبوده ؛ دم ز یاری بزنی!
غمباری و دم ز غمگساری بزنی!
در آینه خود را بنگر ... شکل تبر
تو با گل من چه حرف داری بزنی؟!
با ذوق به این و آن نشانت دادم
در سینه ی سنگ خلق، جانت دادم!
یک عمر کشیدم انتظار ، آمدی و
با دست خودم به دیگرانت دادم!
گفتی که : نهان نباشی و پیــدایی
گفتی که : دلــم فغان کنــد می آیی
سهم من از این جهان فقط یک لحظه ست
تو سهم مرا به مرگ می بخشایی!!