پی اش بودم که « بختم » شد پرنده!
زدم بر آسمان ها ، شد چرنده!
زدم بر دشت ، ماهی شد به دریا!
زدم بر آب ، شیری شد درنده!
نمکدان : تو ؛ نمک : من ... شور یعنی!
به عشق و عاشقی مشهور یعنی!
دلت را ریختی بیرون ز حلقت!!
تکانی کرد ما را دور یعنی!!
زمان در انتظار زادن توست!
زمین در حسرت گل دادن توست!
ولی هر روز ، از برج نبوده
جهانی شاهد افتادن توست!!
یخ سرد دلم ، وا رفت با عشق!
دلم تا شور دریا رفت با عشق!
طنابـی بود آویـزان ز خورشیـــد
دلم چسبید و بالا رفت با عشق!
اگر یارم به واقع هست یارم؟!
چرا یک شب نمی آید کنارم؟!
چرا یک شب نمی آیـــد ببیـــند
که من یک عمر روز و شب ندارم؟!
پرده ی اول:
قوقولی قوقو خروس میخونه
خروسه کجاس؟ رو بوم خونه
علی پا میشه از تو رختخواب
دست و صورتو می شویه با آب
الله اکبـــــر نماز می بنده
خدای خوبم به او میخنده!
ورزش میکنه بشین و پاشو
یه پا رو عقب یه پا رو جلو!
مربا و شیر خامــه و پنیــر
علی نمیشه از صبحونه سیر
پرده ی دوم:
لباس می پوشه ...
بر دامن سبز زندگی روئیدیم!
گشتیم تنومند و به خود بالیدیم!
مرگ است که وارهاند از پوکیمان!
مرگ است که از حیات خوشتر دیدیم!
لبخــند لــب منی تو ؛ لبخـــند! مرو
شیرینـــی روزگـــــارمی ؛ قنــــد! مرو
تو عشق منی ؛ کیست نداند هستی!
ای دوست! تو را به عشق سوگند مرو!
ای سینه! چه بی قرار هستی امشب
دلتنــگ نگــاه یــار هستی امشب!
امروزِ تو: باد و برگ و ، فردایت: یخ
تو منتــظر بهــار هستی امشب!!
صدای توأم با شرمش ، بد جوری دل و می سوزوند!
- مدتی بود کاری گیرش نیومده بود -
مرد با کیسه ی بر پشت ، کوچه پس کوچه ها رو گز می کرد و
صدا می زد:
نـــــون خشکیـــــــه ، نــــــــون خشکـــــــــــی
*
شب که به خونه برگشت
بچه های قد و نیم قدش ریختند سر کیسه!
تا بعد از چندی ریاضت کشیدن ،
هر کس به سلیقه ی خودش ، شامشو انتخاب کنه!!