آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۳۳ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

از تو


سرو است ، ولی پای شما خاری پست!

 کوه است ، ولی پای شما کاهی هست!

 من از تو به گوش سرو گفتم ، برخاست!

 من از تو به گوش کوه گفتم ، بنشست!

رنجش


گفتی: «من و یک یار دگر» ، رنجیدم

گفتی که: «کس و کار دگر» ، رنجیدم

تو رنج مرا دادی و رنجیدی ؛ من -

از رنجــش تــو بار دگـــر رنجیــدم

دوست


از حجم زیاد عشقمان کم کردیم

آن گاه به مابقیش محکم کردیم

دیدیم نمی شود که عالم را گشت

یک دوست گرفته کیف عالم کردیم!!

لذت


دوری نه ؛ تو را قفل بغل خواهد کشت!

زنبور نه و شهد عسل خواهد کشت!

این زندگی - این لذت بیمار - تو را

یک روز ، جلوتر از اجل خواهد کشت!

همصحبت


 تندیس بزرگی از غم و دردم من!

 چون مردی اسیر دست نامردم من!

 تا بر دل مــردم ننشیـــند گــردم

 همصحبت هیچ کس نمی گردم من!!

عریان!


به آغوشم بکش ، بخت تو باشم

 در آغوشم درآ ، تخت تو باشم

 تو عریان شو ، که من با پوشش خود

 بپوشانم تو را ، رخت تو باشم!!

عشق یار


شدم ماهی ... ولی دریا نفهمید!

شدم پروانه و ... صحرا نفهمید!

هنوزم یار می خواند به عشقم

دلم معنای عشقش را نفهمید!!

شِکوه


من از معشوق و عاشق ، شِکوه دارم

چنان سابق ، ز لاحق شکوه دارم!

اگر روزی ببینم من تو را ، عشق!

به تعداد خلایق ، شکوه دارم!

گیرا


بیا از عشق ، گیرا باش امشب

 پیامــم را پذیــرا باش امشب

 اگر پروانه ، بی پروای مطلق

 اگر شمعی نمیرا باش امشب!


شریک


کسی گرد وجود من نگردید!

شریک دیر و زود من ، نگردید!

اگر می سوزم و شمعم، چه جور است

که یک پروانه دود من نگردید؟!