آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۸۲ مطلب با موضوع «از دفتر رباعیات» ثبت شده است

قم


دین نیست، که دین در دل اینان گم هست!

کفر است که در سینه ی این مردم هست!

در خویش نشسته ، عین مــرداب - آرام -

انگار نه انگار که اینجا قــم هست!!

بر تخت


بر تخت نشسته ای به قصری زرین

قصر از نفس فرشته ها عطر آگین

بالا چو نگهبان ، فقها صف بسته ند

پائینِ سر ، افتاده به پایت پروین

بانو


مردی کن و راهم بده ، بیمارم سخت!

یا حضرت معصومه! گنهکارم سخت

بانــــوی کرامـــت! کرمــت را رو کن

من چشم به لطف و کرمت دارم سخت


پاقدم


قم! لطف و صفا و کرمت را گردم

شیراز! چراغ حرمت را گردم!

ایران ز امام زاده پر شد ، آقا!

معصوم دهم! پاقدمت را گردم!

فاطمه


 گفتند که قبـــر فاطمـــه گم باشد

  گم نیست! وَ دیده ایم ،در قم باشد

  « یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة »

  - هر جای حرم - دعای مردم باشد!

سلام از دور


بر دور ضریح برده تابم دادی

در صحن ، پیاله های آبم دادی

هر وقت تو را سلام دادم از دور

بودی تو کنارم و جوابم دادی!

اسوه


شب ها به سرِ شانه ی خود نان می برد

بر شانه ، علـــی نان یتیمان می برد!

امشب چه غریبانه ، شب سرد و سیاه

بر شانه ی خود اسوه ی ایمان می برد!

صبر


نیلی ، گل روی یــار دیدن ننگ است

دشمن به کمین است ولی ، نیرنگ است!

امــروز برای غیـــرت الله - علـــــی(ع)

در خانه ی صبر خود نشستن ، جنگ است!

خدا


تو پشت پیمبری ،خمیدند تو را!

تو شیر خدایی و دریدند تو را!

با آن همه توصیه - پس از پیغمبر -

شاید تو خدایی ، که ندیدند تو را!!

امیر


فریاد و فغان به خانه باید باشد

 « آمد - شد » بی نشانه باید باشد

 اکنون تو امیری ، ز چه دفنت مولا!

 چون فاطمه مخفیانه باید باشد؟!