از حجم زیاد عشقمان کم کردیم
آن گاه به مابقیش محکم کردیم
دیدیم نمی شود که عالم را گشت
یک دوست گرفته کیف عالم کردیم!!
دوری نه ؛ تو را قفل بغل خواهد کشت!
زنبور نه و شهد عسل خواهد کشت!
این زندگی - این لذت بیمار - تو را
یک روز ، جلوتر از اجل خواهد کشت!
تندیس بزرگی از غم و دردم من!
چون مردی اسیر دست نامردم من!
تا بر دل مــردم ننشیـــند گــردم
همصحبت هیچ کس نمی گردم من!!
دور از رخ یــار ، روز را شــب کردم
آن قدر زدم جوش که شب، تب کردم!
در آتــتش تـب ... یاد امام سجــاد!
در دوری یـــار ... یاد زینـــب کردم!
راه از چه و چاله یافتن بایستی
رو از چپ و راست تافتن بایستی
گاهی که به نیل می خوری در راهت
موسی شده و شکافتن بایستی!
ای سینه! مبادا به کسی خو گیری!
ظلم است و مبادا که دل از او گیری!
نه باش چو دریـــا ... که تلاطـــم بکند!
نه باش چو مرداب ... به خود بو گیری!
تب تب ، تب جانگــــداز دارم امشب!
شب شب ، چه شبی دراز دارم امشب!
رب رب ، رب مـــن بشنو و کوتــاه بیا!
لب لب ، به لبت نیــــاز دارم امشب!
یک روز من از زمین جدا خواهم شد
در پهنه ی آسمان رها خواهم شد!
یک روز اگر خودم خودم می کردم
یک روز همه خدا خدا خواهم شد!
دریا! ز جوار تو نمی می خواهیم
بسیار زیاد! از تو کمی می خواهیم!
آقای رئوفی که ضمانت با توست!
آقای کرامت! کرمی می خواهیم
در موقع مشکلات نامت گویم
هر بار خدا را به مقامت گویم
من در طمع جوابی از نزدیکت
رو می کنم از دور سلامت گویم!