آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۸۲ مطلب با موضوع «از دفتر رباعیات» ثبت شده است

دنیا


دنیا ، همه شعر است بخوانی یانه

یک چشمه از عشق است ، بدانی یا نه

می تازد و می برد زمین را با خود!

تو بر سر جای خود بمانی یا نه!

ثواب


در چشم تو ، درد و رنج و غم می ریزد!

 دنیا به بزرگی اش به هم می ریزد!

 خوش باش - فرشته دیدم از بام ، تو را

 گل های ثواب در قدم می ریزد!

بسته


در ، باز تو کردی و پرم را بستی!

پر را که گشودم ، تو درم را بستی

در باز نمودم ، تو نشستی رویم

بر من همه ی دور و برم را بستی!

جور


بایست به شانه ، درد عالـــم بکشم

بایست که بار غـــم ، دمــادم بکشم

جا جای خوشی نیست، چرا دلگرمی؟

من آمده ام که جـــور آدم بکشم!

عطر شهید


 این شور که در جان و دل ما برپاست

 این اشک گدازه ای که اینک با ماست

 این عطر که هر جای فضا پیچیده ست

 از نـام مطهّـر شهیدان برخاست!!

ماندنی


هرچند که خفته ، بی صدایند این ها

در گوش جهانیان ، ندایند این ها

آری ، نه مگر کرببلا ماندنی است؟!

آغشته به بوی کربلایند این ها!

طالب


ما طالب و طالب سیادت هستیم!

ما طالب تحصیل شهادت هستیم!

توفیق نشد نصیب ما ، از شهداء

ما طالب یک جرعه شفاعت هستیم!

جاری


ای عشق! تو بر زبان من جاری شو

خون گشته و در رگان من جاری شو

آن گاه به خاک پای یارم ، ای عشق!

بیرون زده ، از میان من جاری شو!!

از تو


سرو است ، ولی پای شما خاری پست!

 کوه است ، ولی پای شما کاهی هست!

 من از تو به گوش سرو گفتم ، برخاست!

 من از تو به گوش کوه گفتم ، بنشست!

رنجش


گفتی: «من و یک یار دگر» ، رنجیدم

گفتی که: «کس و کار دگر» ، رنجیدم

تو رنج مرا دادی و رنجیدی ؛ من -

از رنجــش تــو بار دگـــر رنجیــدم