رقیه
- پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ
تو دلشون ازشون ناراحت بود ؛ اما احترام بزرگتراش و اونقدی داشت که به روشون نیاره!
شایدم تقصیر اونها نبود!
تقصیر دیگرانی بود که فکر می کردند « رقیه » قدیمیه!
یه روزی از خونه ی همسایه ، صدایی به گوشش خورد که با حرارت تمام به سینه می زدن
و می خوندن : « تموم عالم می دونن ، رقیه عشق منه ... رقیه دین منه ... رقیه جون منه ... »
پای صدا نشست و یه دل سیر با اون گریست!
*
حالا دیگه او با اسمش و به پدر و مادری که این اسم و روش گذاشته بودن ، افتخار می کرد!