آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

زلزله


گفته بودند زلزله میاد.

هوا اونقد سرد بود که نمی شد بیرون خوابید.

پا شد و رختخوابش و کنج هال انداخت ...

قفسه های کتاب و که دید جا رو به سمت چپ کشید ...

چشمش به شیشه های کمد افتاد ، پشیمان شد ...

پنکه سقفی هم  که نمی گذاشت وسط هال  و انتخاب کنه ...

آن طرف تر هم ساعت ها و تابلو ها و ...

از فکر و دلهره تا صبح خوابش نبرد!

*

صبح که همه بیرون زده بودند و او خواب بود ، زلزله آمد!!

  • محمد * شـــــــــورگشتی *

آبی

الف ب

داستانک

زلزله

شورگشتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی