آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبی» ثبت شده است

راه زندگی


از من که نگاه برکنی ، نابودم

نیمی کف خاکستر و نیمی دودم

از دانه نهال و از نهالی به درخت

با دست تو راه زندگی پیمودم!

برگرد!


برگرد و مکن دور ، وفا را از خود

برگرد و جدا کن ، من و ما را از خود

آن ، روح خدا هست دمیده در من

ای دوست! مرنجان تو خدا را از خود!!

طعم نگاه


تعریف تو را شنیده بودم از پیش

 طعم نگهت چشیده بودم از پیش

 وقتی که تو را دفعه ی اول دیدم

 صد بار تو گویی دیده بودم از پیش!

سرما


جز عشق تو در سینه ی خود جا ندهم

من عشق تو را به کلّ دنیا ندهم!

اینجا همه سردند ، تــو تنها گرمی

خود را نه، به دست خود به سرما ندهم

دنیا


دنیا ، همه شعر است بخوانی یانه

یک چشمه از عشق است ، بدانی یا نه

می تازد و می برد زمین را با خود!

تو بر سر جای خود بمانی یا نه!

خاکستر


همسایه ها تعجب کرده بودند!

 مادر شهید به اصرار از خدا خواسته بود، بدن شهیدش به وطن برگرده.

 همرزم های شهید تعجب کرده بودند!

 شهید از خدا خواسته بود، در راه او اثری ازش باقی نمونه.

 و الان خاکستر شهید رو دست مردم می رفت!!

دلداری


بهش گفتم:

« آدم خیلی بزرگی هستی که تو بدترین جا، با بدترین شرایط زندگی می کنی و اینقده شادمانی!

هر کی دیگه جای تو بود ... »

با دلخوری حرفمو قطع کرد و گفت:

« می دونی با این حرف ها احساس خوشبختیی که نسبت به زندگیم داشتم ، داری ازم می گیری؟ »

از دلداری دادن خودم خجالت کشیدم!

بستنی


خنده ی پسرک رو که دید ؛ افسوس خورد ...

که چرا پولی رو که برا جیغ زدن به تونل وحشت داده بود ، به بستنی دیگه ای نداده بود

                                                                   تا خنده ی دیگه ای رو ببینه!

ستون


تو بیرون از منی؟ نه ، اندرونی

تو جاری در رگانم جای خونی!

که فرموده؟ «ستون دین نماز است»

برای من ، تو هم حکم ستونی!!

جبین

چرا ممنون نباشم از جبینــم؟!

از این درد و غم و رنجی که بینم؟!

مگر جای خوشی و غم بگردد!!

من آن گه خوش ترین فرد زمینم!!