آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبی» ثبت شده است

بی محابا


 غم بود و نبودم باشی ای عشق!

 پر و بال صعودم باشی ای عشق!

 تو را نوشیدم امشب بی محابا

 گوارای وجودم باشی ای عشق!

دار


دلم در سینه ی من زار می زد!

مرتب بر در و دیوار می زد

دلم معتاد تریاک لبت بود!

نبودی و خودش را دار می زد!!

معصومه


ای خود شده از عشق گرفتار رضا!

ای زینــب سربلنــد دربــار رضــا!

یا حضرت معصومه! مدد کن برسم

بر ره زده ام به عشق دیدار رضا!

پدر بزرگ


در گورستان ، طعم پدر بزرگ می دهد توت!

خدا رحمتی چه شیرینیی دارد!

کاش بماند درخت!

تا بنوشانم خود را به نواده ها!!

امام


الله! رهانیده ز دامم گردان

بر لشکر ابلیس حرامم گردان!

مؤمن کن و متقی کن و بعد از آن

بر زمره ی متقین امامم گردان!!

ظهور


غم ... رُفته و دور می کنی ؛ کورم من

دل ... خانه ی نور می کنی ؛ کورم من

بر دسـت و لـب منـتظـرانت آقـــا!

هر جمـعه ظهـور می کنی ؛ کـورم من

ضریح


بوسم ز روی عشق سراسر ضریح تو

دارایی ام دلی ؛ فکنم در ضریح تو

مردم نیاز خویش به نخ بسته می روند

من خویش را گره زده ام بر ضریح تو!!

جوانی


جوانی صرف شعر و نای و نی شد

بهــار عمـــر من بیهوده طی شد!

نفهمیــدم ز بس ســرگــــرم بودم

تمام - این فرصت یک بار - کی شد؟!

بدی و خوبی


ز جرم من گذشتی سر به سر دوست!

تو خوبی با من و من خوب تر! دوست!

نمی کردم بـــدی ، آیـــا که می داد

ز خوبــی تو مردم را خبر؟!!! دوست!

یک لحظه


 تو افتادی به بندی ، پای بیدی

 پس از آن بی قفس خود را ندیدی

 فقط یک لحظه پایت را گشودند!

 همان یک لحظه باید می پریدی!