آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبی» ثبت شده است

قناری


دو زانو  پای تعریفش نشستم

غم و دردش قفس بود و شکستم!

گرفتم تا ببوسم سینه اش را

قناری چنگ زد بر پشت دستم!!

اجر


چرا باغ و چرا گلشن بخواهم؟

صفای سایه ای ایمن بخواهم؟

فقط بی اجر گردانم خودم را

خدا وقتی نخواهد ، من بخواهم؟!

کلون


نه کس داخل شود در باور دل

نه تو بیرون روی از منظر دل

شبی تو در دلم رفتی و از تُو

زدی قفل و کلونی بر در دل!!

فقط ...


 به خود گفتم سرِ راهم بیایی

 از آنجا تا به درگاهم بیایی

 ولی حالا فقط می خواهم از تو

 فقط ای دوست! می خواهم بیایی!

به نام تو


به فرمان توام ، سر تا به پا گوش!

بفرما تا کنم جان را فراموش!

بفرما تا کنم فتح تر و خشک

به دستم بیرقی نام تو منقوش!

نیم


جدا از هم ، من و تو نیم باشیم!

چرا با هم نمی خواهیم باشیم؟!

اگر در پای هم ... ، دیگر نخواهد

به پای این و آن تسلیم باشیم!

آتش


نمی بینی مرا در آتشم گل!

بیا آبــی بزن بر آتشم گل!

بیا آبـــم بزن ؛ اما مواظب -

نسوزی خود که یکسر آتشم گل!

امید


کنار جاده بر راهت نشینم

              تو را قسمت مگر گردد ببینم!

دلم را ناامیدی کرده تسخیر

               امید از باغ چشمانت بچینم!

نیشخند


 نه بر گریه ، که بر خون هم بخندند!

 به چه قانون؟! ... به قانون هم بخندند!

 به من شک هست ؛ مجنون زنده گردد

 به عشق پاک مجنون هم بخندند!!

اشک و سوز


کسی یار کسی جز سایه اش نیست!

کسی فکر در و همسایه اش نیست!

پیاز شهر و ده را می کنم پوست

جز اشک و سوز ، لایه لایه اش نیست!