آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الف ب» ثبت شده است

بهار


ای سینه! چه بی قرار هستی امشب

دلتنــگ نگــاه یــار هستی امشب!

امروزِ تو: باد و برگ و ، فردایت: یخ

تو منتــظر بهــار هستی امشب!!

نون خشکی


صدای توأم با شرمش ، بد جوری دل و می سوزوند!

- مدتی بود کاری گیرش نیومده بود -

مرد با کیسه ی بر پشت ، کوچه پس کوچه ها رو گز می کرد و

صدا می زد:

نـــــون خشکیـــــــه ، نــــــــون خشکـــــــــــی

*

شب که به خونه برگشت

بچه های قد و نیم قدش ریختند سر کیسه!

تا بعد از چندی ریاضت کشیدن ،

هر کس به سلیقه ی خودش ، شامشو انتخاب کنه!!

گمان


گمان را ره به باغ سینه دادیم!

کلاغی - جا و آب و چینه دادیم!

جواب کینه را با عشق بایست!

جواب عشق را با کینه دادیم!!

حسرت


دلم! می دانم اشکی محرمت نیست!

دلم! می دانم آهی همدمت نیست!

دلم! می دانــم عالـــم را ببخـــشم

به مقداری که حسرت دادمت نیست!!

دوبیتی


من از دنیـــــا اگر چیـــــزی نــــدارم

ولی سرشــــار از عشــــق نگـــارم

برای خواب هر شب یک دوبیتی

بیـــارم زیــــر بالیــــنش گــــذارم!!

برای هم


به درد هم اگر خوردیم ، خوب است

به شانه بار هم بردیم ، خوب است

در این دنیا که پایانش به مرگ است

برای هم اگر مردیم ، خوب است!!

چرخ


به تاریکیّ شب امّید آورد

زمین ، چرخی زد و خورشید آورد!

میان روز روشن ، چرخ دیگر

شب تاریک از تبعید آورد!!

من و تو


تو دشمن باش ؛ دشمن با تو باشم

تو گرزِ آهن ، آهن با تو باشم!

تو یک جو ، من به قدر کوه البرز

تو با من باش - تا من با تو باشم!

سنگ


نشسته بین ما ، دیوار سنگی

از این در بگذرم ، دربار سنگی

اگر بر فرض از آن هم گذشتم

ببینم یار را هم یار سنگی!!

سلطان


که ای؟! رنگین ، به رنگ خواب قوها!

که ای؟! شیرین ، به طعم آرزوها!

که ای؟! خوش بو ، چو گل های بهاری

که ای؟! سلطان طعم و رنگ و بوها!!