آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شورگشتی» ثبت شده است

دوبیتی


من از دنیـــــا اگر چیـــــزی نــــدارم

ولی سرشــــار از عشــــق نگـــارم

برای خواب هر شب یک دوبیتی

بیـــارم زیــــر بالیــــنش گــــذارم!!

برای هم


به درد هم اگر خوردیم ، خوب است

به شانه بار هم بردیم ، خوب است

در این دنیا که پایانش به مرگ است

برای هم اگر مردیم ، خوب است!!

چرخ


به تاریکیّ شب امّید آورد

زمین ، چرخی زد و خورشید آورد!

میان روز روشن ، چرخ دیگر

شب تاریک از تبعید آورد!!

من و تو


تو دشمن باش ؛ دشمن با تو باشم

تو گرزِ آهن ، آهن با تو باشم!

تو یک جو ، من به قدر کوه البرز

تو با من باش - تا من با تو باشم!

سنگ


نشسته بین ما ، دیوار سنگی

از این در بگذرم ، دربار سنگی

اگر بر فرض از آن هم گذشتم

ببینم یار را هم یار سنگی!!

سلطان


که ای؟! رنگین ، به رنگ خواب قوها!

که ای؟! شیرین ، به طعم آرزوها!

که ای؟! خوش بو ، چو گل های بهاری

که ای؟! سلطان طعم و رنگ و بوها!!

تقلا


همه دستی ، همه پایی ، به مردن

همه شور تقلّایی ، به مردن

پس از یک عمر ، بودن در کسالت

چفدر ای دوست! زیبایی به مردن!!

شهر خورشید


مداد کوچک مشکی : تفنگم

قطار واژه ها ، تیر و فشنگم

به عشق مردمان شهر خورشید

روم با دیو زشت شب بجنگم!!

بی خوابی


نباشی ... از عتب خوابم نگیرد

ز دوری تو شب خوابم نگیرد

تو هم پیشم که باشی باز تا صبح

ز گرمای طلب خوابم نگیرد!

فلک


به دنیا ، گل برای مردن آمد

دل من هم برای شیون آمد!

فلک در روز شادی فکر من نه

شبان غصه یادش از من آمد!