آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

_________الف بِ.................

آبـــــــــــــــی

هر تولدی را مرگی ست!
و فاصله ی تولد تا مرگ، فرصتی ست برای اندیشیدن و به کار بستن!
باشد که رستگار شویم!

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۳۳ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تاب


 نمی بیند کسی درد وغمم را

                  نمی بیند کنارم ، همدمم را

 ندارد تاب دنیای مرا ، کس

                برم با خود به گورم ، عالمم را

مژگان


گذشتم هر زمان از پیش چشمت

چشیدم از ته جان ، نیش چشمت

چه مژگان درازی دردسر ساز

حیا کن ماه من! از ریش چشمت!!

مهر


به یاران مهر کردم ، شیر گشتند!

به چشمشان گرفتم ، تیر گشتند!

به جنگ دشمنان که رفته بودم

همه مغلوب این شمشیر گشتند!

ای دل!


زدی در سینه ی من زنگ ، ای دل!

بزن بر چنگ دستی ، چنگ ای دل!

نبود و بود تــو با هم مســاوی ست

نه بو داری ، نه طعم و رنگ ای دل!

تیزآب


من از چشمان سرسبز تو دورم

میــان چشمــه های آب شــورم

تو تا برگردی از غربت گل من!

کند این آب - این تیزآب - کورم

چرا؟ چگونه؟!


تو می گویی چرا مبهم بگویم؟!

به جای شادی از ماتم بگویم؟!

چگونه وصف چیزی را که هرگز

به عمر خود ندیده ام بگویم؟!!

احوالپرسی


دوباره در رهی دیدم تو را من

دویدم دست بوسیدم تو را من

ندانستــم مگر با دیدنم بـــد

چرا احوال پرسیدم تو را من؟!

گلشن


هوا جان می دهد - جان من! - امروز

بــرای پــر زدن ، در گلشــن امــروز

قناری در قفس حبس و تو در خود

دلم! زیباست بشکن بشکن امروز

چشمه


به هرجا دیده گردد ردّ پایش

صفا بخشد زمین را با صفایش

نگردد قطع ، فیض چشمه ای که

به دریا وصل باشد ریشه هایش!


خودسر


هوا ابری و خودسر می شود ، باد

 وزد باز و قوی تر می شود ، باد

 مگو می آورد باران ، که دیدم

 به مرگ باغ منجر می شود ، باد